English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (8832 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hustler U اغوا کننده
hustlers U اغوا کننده
seductive U اغوا کننده
inveigler U اغوا کننده
lothario U اغوا کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tempting U اغوا کننده هوس انگیز
seductress U زن اغوا کننده
Other Matches
inveglement U اغوا
instigation U اغوا
seduction U اغوا
enticement U اغوا
allurement U اغوا
inveiglement U اغوا
seducement U اغوا
temptations U اغوا
temptation U اغوا
gudgeon U اغوا
incite U اغوا کردن
incited U اغوا کردن
incites U اغوا کردن
inciting U اغوا کردن
entice U اغوا کردن
sophistication U اغوا تحریف
seducing U اغوا کردن
seduces U اغوا کردن
seduced U اغوا کردن
seduce U اغوا کردن
wile U اغوا کردن
temptable U قابل اغوا
to lead away U اغوا کردن
enticed U اغوا کردن
inveigle U اغوا کردن
inveigled U اغوا کردن
tempt U اغوا کردن
inveigles U اغوا کردن
tempts U اغوا کردن
tempted U اغوا کردن
inveigling U اغوا کردن
entices U اغوا کردن
lure U فریفتن اغوا کردن
lures U فریفتن اغوا کردن
incitation U وادار سازی اغوا
luring U فریفتن اغوا کردن
seducement U فریب وسیله اغوا
crimp U اغوا کردن گول
crimped U اغوا کردن گول
crimps U اغوا کردن گول
seduction U دعوی فریب و اغوا
lured U فریفتن اغوا کردن
to instigate something [negative] U اغوا کردن [کار بدی]
inducing U اغوا کردن مجبور شدن
induces U اغوا کردن مجبور شدن
induced U اغوا کردن مجبور شدن
induce U اغوا کردن مجبور شدن
incite to murder U اغوا کردن برای قتل عمد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to instigate something U چیزی را برانگیختن [اغوا کردن ] [وادار کردن ]
self induced U اغوا شده توسط نفس خود ایجاد شده در خود فرد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bidders U کننده
bender U خم کننده
refutatory U رد کننده
prater U پچ پچ کننده
surfy U کف کننده
noncommittal U رد کننده
abjurer or abjuror U کننده
hoppers U لی لی کننده
whisperer U پچ پچ کننده
filler U پر کننده
mauler U له کننده
ear-splitting U کر کننده
doers U کننده
refuser U رد کننده
hopper U لی لی کننده
prattfall U پچ پچ کننده
trackers U پی کننده
squelcher U له کننده
tracker U پی کننده
refutative U رد کننده
syncopator U غش کننده
crepitant U خش خش کننده
fizzy U کف کننده
swooner U غش کننده
benders U خم کننده
catterer U پچ پچ کننده
bidder U کننده
solvent U اب کننده
doer U کننده
rebutter U رد کننده
skittish U رم کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
fillers U پر کننده
bandwidth U یچ کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com